برندها دائما مشغول به روز رسانی هویت بصری خود هستند. اینتل در تازه ترین حرکت در نیم قرن گذشته برای سومین بار جهت به روز رسانی هویت بصری برند خود تلاش کرده و لوگوی جدید آن دارای نوعی تقارن، تعادل و تناسب نمادین است. رعایت اصول هندسی در طراحی لوگو فوق واضح و آشکار است. حالا این سوال پیش میآید که آیا ویژگیهای شاخص هویت بصری میتواند بر روی ادراک مصرف کنندگان در مورد برند تاثیر بگذارد یا خیر؟
به تازگی محققان متوجه شده اند که وجود نوعی نظم و ساختار قانونمند در طراحی لوگو میتواند ادعاهای مطرح شده درباره آثار مثبت برند را تقویت کند. بازاریابی بصری اینتل نه تنها چشم انداز و جایگاه شرکت را با دیگران به اشتراک گذاشته بلکه به توسعه و ارتقاء آنها از طریق طراحی خاص لوگو نیز کمک خواهد کرد. ویژگیهای یک هویت بصری و لوگوی جدید از جمله وجود نوعی تقارن، تعادل، اصول هندسی، نظم و شباهت احتمالا بر روی درک ساختاری مردم از برند تاثیر میگذارد.
تبلیغات
امروز دیگر همه میدانند که مشتری ناخودآگاه تحت تاثیر ابزارهای بازاریابی بصری از قبیل لوگو، بسته بندی و نمایشگرهای موجود در خرده فروشیها قرار میگیرد. مشتری از آنها به عنوان مبنایی برای قضاوت در مورد برندهایی که به وعده خود عمل میکنند، بهره میبرد. با نگاه به برندهایی که وعده کارکرد مفید و استفاده ابزاری را میدهند، متوجه میشویم که طرحهای بصری منظم و ساختارمند نقش مشوق را برای مشتریان ایفا میکنند. این نشان میدهد که بازاریابان میتوانند از قدرت ادراک برای تاثیرگذاری بر روی باورهای آن دسته از مشتریان استفاده کنند که به سرمایه گذاری بر روی عملکرد برند میاندیشند. این اتفاق در نهایت بر روی علاقه مشتری و انتخاب محصول تاثیر خواهد گذاشت.
برندهای سودمند در مقابل برندهای لذت گرا
برندهایی مانند پپسی که نوید لذت و شادی را به مشتری میدهند، در مجموع به عنوان برندهای لذت گرا نزد همگان شناخته خواهند شد. در این مورد، بازاریابان میتوانند از یک سری ویژگیهای مهم در طراحی بصری بهره ببرند که نشانی از فقدان ساختار دارند. عناصر بصری ارتباطات بازاریابی و به تبع لوگو پپسی، نسبتا نا متقارن، نا متعادل بوده و ساختاری نا منظم دارند. این ویژگیها باورهای مصرف کنندگان در مورد عملکرد برندهای لذت گرا را تقویت میکنند.
به طور خلاصه، ویژگیهایی مانند رعایت اصل شباهت و تقارن در طراحی هویت بصری برند، میتوانند باور به عملکرد برند با رویکردی سودگرایانه را تقویت کنند. از سوی دیگر آن دسته از ویژگیهای طراحی بصری که ادراک بدون ساختار از ارتباطات بصری با عناصر نامتقارن را ترویج میدهند، میتوانند باورها در مورد عملکرد برند با رویکردی لذت گرایانه را تقویت کنند.
در نمونه ای تحقیقاتی، زمانی که یک عطر با رویکردی سودگرایانه از ماندگاری طولانی برای کار و زندگی روزمره میگوید، مصرف کنندگان بیشتر هویت بصری ساختارمند را به بقیه ترجیح خواهند داد. بر عکس، وقتی که عطری ادعای لذت بخش بودن و مفید بودن برای مناسبتهای شاد و خاص را دارد، اولویت برای مصرف کنندگان، تبلیغاتی است که نوعی هویت بصری بدون ساختار را به تصویر میکشد. چنین وضعیتی در مورد رستورانها نیز به چشم میخورد.
در نهایت میتوان به این نکته اشاره کرد که برندها میتوانند در بلند مدت از تغییر ساختار ارتباطات بازاریابی بصری خود برای همسویی با موقعیت برند سود ببرند.
www.ama.org