قرارگرفتن درموقعیت تصمیمگیری و ترس از شنیدن پاسخ منفی، پیشامدی طبیعی برای انسان اجتماعی است؛ برای مثال ترس از طرح درخواست ارتقاء یا افزایش حقوق و تغییر شرایط کاری با مدیر ارشد. اما گاهی ریسک شنیدن پاسخ منفی بالا و تبعات آن بسیار ناگوار است. در چنین شرایطی بسیاری از افراد ترجیح میدهند به جای پذیرش ریسک شنیدن پاسخ منفی، از تلاش دست بردارند. آنها میگذارند که فرصت ارتقاء به راحتی از دستشان برود و حقوق دلخواهشان را نادیده میگیرند. در زندگی بسیاری از انسانها، فرصتهای سوختهای هستند که ما به سبب ترس از شنیدن پاسخ منفی بیخیالشان شدهایم و حالا بر روی هم تلنبار شدهاند و ما را متاثر میکنند. آیا راهی برای خلاصی از ترس شنیدن پاسخ منفی وجود دارد؟ برای خروج از این چرخه ناکامی، در این پیشنهاداتی توسط محققان دانشگاه هارواد ارائه شده است.
تحقیقات جدید نشان میدهد گه بر روی کاغذ آوردن مزایا و معایب ریسک، تا میزان زیادی افراد را پذیرش ریسک شنیدن پاسخ منفی ترغیب میکند. دلیل این تغییر ساده است: نوشتن مزایا و معایب سبب میشود که دورنمای شکست، آنچنان هراسآور نباشد.
برای بررسی این موضوع، مطالعاتی توسط پژوهشگران دانشگاه هاروارد صورت گرفته است. در نخستین مطالعه، از افراد شرکتکننده درخواست شد تا شغل ایدهآل خود را بیان کنند. سپس تصور کنند که شغل مورد نظر به آنها پیشنهاد شده و حالاباید برای مزایا و شرایط کاری مطلوب خود، یعنی روزهای تعطیل بیشتر، مذاکره کنند. نیمی از افراد مامور شدند تا 3 مزیت این شرایط را بر روی کاغذ بیاورند؛ در حالی که نیمه دیگر میبایست یک مزیت و یک عیب برای درخواست فوق، مطرح میکردند. برخی از مزایای مطرح شده عبارت بودند از: وقت استراحت بیشتر و زمان بیشتر برای بودن در کنار خانواده. در سوی دیگر معایبی همچون تلنبار شدن کارها و از دست رفتن برخی از پروژهها در روزهای استراحت، بر روی کاغذ آورده شده بودند. پس از این مرحله، از دو گروه درخواست شد تا خواستههای خود را با مدیران در میان بگذارند. نتایج به دست آمده در این مطالعه، با پیشفرضهای موجود در تناقض بود. افرادی که مزایا و معایب درخواست را مطرح کرده بودند نسبت به گروه اول که تنها مزایای این درخواست را نوشته بودند، برای مذاکره تمایل بیشتری نشان دادند.
در یک مطالعه دیگر، از کارمندان خواسته شد تا یک فرصت ارتقاء را در محیط کاری خود تشریح کنند. از یک گروه کارمندان درخواست شد تا مزایای ارتقاء را متذکر شوند، گروه دیگری موظف شدند که معایب آن را بر روی کاغذ بیاورند و در نهایت گروه سوم مامور شد که در کنار مزایا، معایب را هم در نظر بگیرد. کارمندان گروه سوم بیشترین تمایل را برای درخواست ارتقاء از خود نشان دادند؛ در حالی که گروه دوم، هیچ تمایلی برای پذیرش ریسک شنیدن پاسخ منفی از خود بروز نداد.
سوالی که ذهن بسیاری از ما را درگیر کرده است، علت برتری در نظر گرفتن مزایا و معایب در مقابل دیگر روشهاست. به نظر میرسد در این روش، افراد با آگاهی از معایب طرح، ترسهای بیخودی را کنار گذاشته و به صورت همزمان به سبب وجود مزایا، راغب به پذیرش ریسک شنیدن پاسخ منفی میشوند. این حقیقت نه در زندگی کاری، که در زندگی روزمره ما هم صادق است.
در یک مطالعه مجزا از افراد مجرد خواسته شد که شخص دلخواه خود را توصیف کنند و در ادامه تصور کنند که فردی با مشخصات مشابه را ملاقات کردهاند. افرادی که یک مزیت و دو عیب برای درخواست دوستی از شخص دلخواهشان مطرح کرده بودند، نسبت به افرادی که تنها سه مزیت ذکر کرده بودند، تمایل بیشتری برای ارائه پیشنهاد و پذیرش ریسک شنیدن پاسخ منفی از خود نشان میدادند.
درسی که از این مطالعات میآموزیم بسیار ساده است: هر گاه احساس کردید ترس از شنیدن نه، شما را فلج کرده است، یک کاغذ بردارید و مزایا و معایب آن تصمیم را برای خود تشریح کنید.