09/26
1401
ام بی ای نیوز: اریک ریس در تعریف استارتاپ می گوید نهادی است انسانی که محصول یا خدمتی را خلق کند در شرایط عدم قطعیت، پس اگر شما کارمند هم باشی و این شرط را انجام دهی کارآفرین به حساب می آیی.
استارتاپ= آزمایش
واحد پیشرفت کارآفرینان یادگیری است نه اجرا. زندگی کوتاهتر از آن است که وقت خود را برای ساختن چیزی که کسی نمی خواهد تلف کنیم. مبحثی در استارتاپ وجود دارد با عنوان اتلاف مواد هر فعالیتی که مصرف کننده منابع است و ارزشی ایجاد نکند. ساخت چیزی که کسی نمی خواهد بدترین گونه اتلاف وقت است. شعار اصلی استارتاپ این است که تلف کردن وقت مردم را متوقف کنیم.
کارآفرینی مدیریت است
این مدیریت با مدیریت کلاسیک فرق دارد. در استارتاپ با توجه به خصوصیت عدم قطعیت بسیار، ما به گونه جدیدی از مدیریت نیاز داریم. مدیریت بودن کارآفرینی به این معنی نیست که کسانی که مدیریت خوانده اند میتوانند کارآفرینان موفقی باشند و استارتاپ ها را مدیریت کنند. استیو بلنک می گوید: مدیریت کالسیک نه تنها برای استارتاپ ها مفید نیست بلکه مضر هم هست.
یادگیری معتبر
برای تولید محصول بهترین حالت این است که یک محصول را در زمان مقرر با کیفیت بالا و طراحی زیبا ارائه دهیم. اگر تمام این کارها را انجام دهیم ولی کسی محصول ما را نخواهد، شکست خورده ایم. با این مسأله اصطلاحاً دست یافتن به شکست میگویند: موفقیت در اجرای برنامه بد. ادوارد دمینگ میگوید: مشتری مهمترین بخش خط تولید است؛ یعنی در تمام پروسه تولید مشتری باید حضور داشته باشد گرچه هیچکس این مسأله را رعایت نمیکند. ما معمولا فقط همان اول کار به سراغ مشتری میرویم. دیو مک کلور یکی از کارآفرینان موفق میگوید: مشتریان به راه حل شما اهمیت نمیدهند.
بساز- بسنج- بیاموز
ما پیوسته ایده داریم که بر اساسش یک محصول میسازیم، محصول را بیرون میدهیم، بازخورد را میسنجیم، از داده های حاصل از بازخورد می آموزیم و براساس آموخته ها ایده میدهیم و ... . این چرخه ادامه دارد.
شرکتهایی موفق اند که قبل از اینکه منابعشان ته بکشد این چرخه را به اندازه کافی چرخیده اند. یکی از وعده هایی که استارتاپ به ما میدهد این است که به جای ساخت استارتاپهای خود برپایه باورهای نادرست میتوانیم با واقعیتها و دانش آنها را جهت دهی کنیم. تجربه ثابت کرده اگر میخواهید موفق باشید:
1- سراغ مشتری های دولتی نروید. وقت و انرژی زیادی می گیرند ولی بازگشت منابع ندارند.
2- به سراغ مشتری تعداد بالا و خرد بروید. قدرت مانورتان بالا می رود.
این یک حالت کلی است و برای تمام بیزینس ها ممکن است مناسب نباشد.
شما به عنوان یک استارتاپ وظیفه تان این نیست که محصول تولید کنید، شما باید یک مدل کسب و کار تدوین کنید. یعنی مدل کسب و کار محصول شماست.
علل عدم موفقیت استارتاپ ها
بالا بودن درصد شکستها نسبت به موفقیتها در استارتاپ ها علت بررسی دلایل شکست استارتاپ ها در این یادداشت است. همچنین بررسی دلایل شکست میتواند اولین گام برای طراحی راههای پیشگیرانه باشد.
از جمله دلایل عبارتند از:
- عدم نیاز بازار به محصول
اولین و مهمترین دلیل در عدم موفقیت استارتاپ ها بی توجهی به نیاز اصلی بازار است.
- اتمام بودجه
گاه اتمام بودجه استارتاپ ها به این علت است که بودجه تخصیص داده شده به آنها واقعاً نسبت به نیازشان کمتر است اما امکان دارد بودجه زیاد و مناسبی وجود داشته باشد ولی بدرستی صرف و خرج نشود.
- نداشتن تیم مناسب
برای رسیدن به موفقیت داشتن یک تیم بزرگ به معنای داشتن تیم مناسب نیست.
- نادیده گرفتن رقبا
استارتاپ ها باید برای شناخت رقبای خود وقت بگذارند و باید تمایز خود را نسبت به رقبا در بازار هدف ایجاد کنند.
- قیمت گذاری نامناسب
استراتژی قیمتگذاری خود یکی از مسائل مهم است که استارتاپها باید به آن توجه کنند.
- محصول غیرقابل پسند
وقتی نیازها و خواسته های کاربران نادیده گرفته میشود خروجی آن یک محصول غیرقابل پسند است.
- نداشتن مدل کسب و کار
مدیران این نوع ا کسب و کار باید مدل کسب و کار و مدل درآمدی مشخصی داشته باشند.
- ضعف در بازاریابی
شناخت بازار هدف و پیداکردن راه مناسب برای تبدیل آن بازار به مشتریان راغب و در نهایت مشتریان بلفعل از مهارتهای مهم برای موفقیت استارتاپها است.
- نادیده گرفتن مشتریان
- از دست دادن تمرکز
گرفتن پروژه های منحرف کننده از کار اصلی و وجود مشکلات شخصی می تواند باعث از دست رفتن تمرکز برروی کسب و کار اصلی شود.
- ناهماهنگی تیم /سرمایه گذاران
وجود تنش میان بنیانگذاران و عدم توجه به درخواستهای سرمایه گذاران یا توجه بیش از حد به آنها می تواند به کسب و کار ضربه بزند.
- چرخش نادرست
چرخش می تواند هریک از عناصر کسب و کار را شامل شود از تغییر بازار هدف گرفته تا مدل کسب و کار.
- محل نامناسب
حضور در مکانی که پر از استعدادها و ایده هاست میتواند به بنیان گذاران کمک کند تا استارتاپ شان را پیش ببرند. حضور در موقعیت مناسب همچنین سبب می شود مخاطبین بخواهند از محصول استارتاپ
استفاده کنند.
- عدم علاقه سرمایه گذاران
کمبود بودجه یا عدم علاقه سرمایه گذاران ممکن است نشان دهنده این باشد که ایده طرح شده پتانسیل کمی برای کسب و کار دارد یا به شکلی ارائه نشده است که بتواند افراد را جذب کند.
- چالشهای حقوقی
ممکن است با شروع رشد یک استارتآپ در بازارها یا حوزه های دیگر، مسائل حقوقی پیش بینی نشده به وجود آید..
- عدم چرخش
عدم پذیرش اشکاالت محصول و خدمات توسط استارت آپها میتواند باعث ایجاد هزینه های قابل توجه و ناامیدی کارکنان و عدم رضایت مشتریان شود.
mbanews.ir-دکتر مجتبی پیرزاد
کارشناس ارشد کسب وکار و کارآفرینی
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد