• slide6
responsive slider by WOWSlider.com v8.8

05/14 1397

ام بی ای نیوز:
 در قرون وسطی، مکتب سوداگری و یا مرکانتیلیزم در اروپا حکمفرما بود. یکی از نظریه های عمده این مکتب این بود که دولت باید با اتخاذ حمایت گرایی صادرات کشور را تشویق و از واردات بی حد حصر بکاهد. این مکتب فکری از قرن 15 الی اواخر قرن 18 در اروپا مسلط بود؛ چه سیاستمداران و چه اقتصاددانان، بیشتر به اساس های این مکتب فکری باور داشتند. یکی از مشهورترین اشخاص سیاستمدار درین دوره، ژان بپتیست کولبرت، وزیر مالیه لوئی چهارده (پادشاه فرانسه) بود.
کولبرت اقتصاد کشور را از ورشکستگی بیرون آورد؛ صنایع داخلی کشور را بهبود بخشید، تجارت را رونق داد و اصلاحات زیادی را در سیستم مالی فرانسه آورد. اقتصاددانان نظریه ها و سیاست اقتصادی کولبرت را که موجب رشد چشمگیر اقتصاد فرانسه گردید، به نام کولبرتیزم نامیده اند.
بسیاری از سیاستمداران امریکا در قرن نوزدهم، این مسئله را بخوبی درک کرده بودند که تجارت آزاد برای کشورشان ناسازگار بوده و یگانه سیاست که متضمن رشد اقتصادی می باشد، حمایت گرایی است.

آیا تجارت آزاد منبع و عامل رشد اقتصادی است یا خیر
پال بیروک یکی از تاریخ دانان اقتصادی نامدار جهان است که مطالعات بیشماری در مورد تاریخ اقتصادی قرون 19 و 20 انجام داده است. یکی از مطالعات مهمی که دراين مورد انجام داده این است که «آیا تجارت آزاد منبع و عامل رشد اقتصادی است یا خیر.» وی در کتاب «افسانه ها و مغایرت های تاریخ اقتصادی» مطالعه عمیقی را دراین مورد انجام داده است. 

بیروک دوره 1860 – 1892 که دوره لیبرالیزم نسبی بشمار میرود را مورد ارزیابی قرار داد و متوجه شد که این دوره با بحران اقتصادی سال 1873 همزمان می باشد. در این دوران، رشد اقتصادی کندتر شده و تولید ناخالص ملی سرانه (فی نفر) در اروپا که در دهه های (1850 و 1860) 6/1 درصد افزایش یافته بود، در دهه های 1870 و 1880 تنها 6/0 درصد افزایش را نشان میداد. برعکس، دورۀ 1892- 1913 که دوران بازگشت به حمایت گرایی است، رشد اقتصادی زیادتری داشته، رشد تولید ناخالص ملی سرانه در اروپا 5/1درصد بود. به علاوه، صادرات کشورهای اروپایی دراین دوران باوجودی که سیاست های حمایت گرایی داشتند، نسبت به دوره قبلی که دوران تجارت آزاد هم بود، افزایش یافته است. بیروک به این نتیجه می رسد که حمایت گرایی هیچ گاه رشد اقتصادی را کندتر ننموده، بلکه تجارت آزاد می تواند یکی از عوامل تنزل یا کسر اقتصادی باشد. از طرف دیگر می بینیم که ایالات متحده امریکا در قرن 19 حمایتگراترین کشور بود و بیش از همه رشد اقتصادی بالایی داشته است.

نظریۀ صنعت نوزاد همیلتون
نظریۀ صنعت نوزاد توسط همیلتون پیشنهاد شد. وی می گفت که صنایع تازه تأسیس باید از رقابت و تهاجم تولیدکنندگان خارجی محافظت شوند و تا وقتی که کارخانجات داخلی بزرگ و قوی شوند، دولت باید با بالابردن تعرفه های گمرکی از آنها حمایت کند. زمانیکه صنعت داخلی توسعۀ کافی یافت و هزینۀ متوسط تولیدات پائین آمد و تولیدکنندگان از «صرفه جویی مقیاس» برخوردار شدند، سپس دولت می تواند تجارت آزاد را پیشه کند تا در اثر رقابت بین تولیدکنندگان داخلی و خارجی، قیمت ها پائین بیایند و کیفیت اجناس و خدمات بالا بروند.

بسیاری کشورهای پیشرفته جهان در زمان خود به «صنعت نوزاد» معتقد بودند و سیاست حمایتی را به پیش گرفته بودند. ژاپن در سال 1939 شرکت های امریکایی فورد و جنرل موتورز را از خاک خود بیرون کشید تا از کارخانه جدید التأسیس تویوتا محافظت کرده باشد. تویوتا در اول منسوجات ابریشمی تولید می نمود. بعد ازین که اولین موتور تویوتا در بازارهای امریکا شکست خورد، دولت ژاپن، فورد و جنرال موتورز را از خاک خود براند و از بودجۀ بانک مرکزی به تویوتا مساعدت مالی نمود. اگر ژاپن در آن زمان از شرکت داخلی خود حمایت نمی نمود، امروز تویوتا بزرگترین شرکت تولیدکننده موتور در جهان نمی شد.
با وجودیکه کشورهای پیشرفته جهان در طول تاریخ خود سیاست های حمایتی داشته اند، امروز آنچه که این کشورها به کشورهای فقیر و رو به توسعه توصیه می کنند، خلاف تاریخ و تجارب خودشان است. بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در 25 سال اخیر مفکوره لیبرالیزم اقتصادی را بر کشورهای فقیر جهان تحمیل نموده و نتایج خوشگواری هم بدست نیامده. کشورهای پیشرفته امروزی جهان به کشورهای فقیر میگویند: «بکنید آنچه ما می گوییم! نه آنچه که ما کرده ایم.» کشورهای پیشرفته بازارهای کشورهای فقیر و روبه توسعه را تسخیر می کنند و نتیجه آن فقر، بیکاری و مهاجرت است.

وسایل حمایت گرایی
وسایل حمایت گرایی عبارت اند از تعرفه گمرکی، محدودیت مقداری، کمک مالی، معاونت های صادراتی، قیمت شکنی یا بازارشکنی (فروش کالا در بازار خارجی به قیمتی کمتر از بهای آن کالا در بازار داخلی)، وغیره.
با پائین آوردن نرخ تبادله پول کشور، قیمت محصولات داخلی در کشورهای خارج پائین آمده، محصولات داخلی در رقابت با محصولات دیگر کشورها برمی آیند، تقاضا در کشورهای خارج برای محصولات داخلی بالا رفته و به اینگونه تولیدات و صادرات کشور نیز افزایش می یابد. و برعکس، محصولات کشورهای خارج در داخل کشور از رقابت با محصولات داخلی باز می مانند. و در صورتی که دولت بخواهد سرمایه گذاری ملی را در کشورهای خارج تشویق نماید، نرخ تبادل پول را بالا می برد تا هزینۀ سرمایه گذاری در کشورهای خارج برای سرمایه گذاران داخلی کمتر تمام شود. ولی تغییر دادن نرخ تبادل، در صورتیکه بدون استراتژی معین و در فاصله های کوتاه انجام داده شود، مشکلات زیادی را برای شرکت ها و تولیدکنندگان خلق می کند و موازنه تجاری کشور را برهم میزند. دولت ها مجبور نیستند تا در یک زمان تنها یکی از این وسایل را بکار ببرند، می توانند در یک زمان از چندین ابزار کار گیرند تا تاثیر آنها بیشتر شود.

از پی آمدهای منفی سیاست حمایت گرایی می توانیم به بالا رفتن قیمت ها و کاهش مصرف در کشور، بالا رفتن معاشات و... اشاره کرد و از پی آمدهای مثبت می توانیم، تضمین رشد اقتصادی در درازمدت، پائین آمدن بیکاری و ایجاد فرصت های کاری و... را اشاره کنیم که خود دارای بحثی مفصل در این زمینه است.

mbanews.ir- ملیکا قاصدی؛ دکترای مدیریت بازرگانی
امتیاز به این خبر:
دیدگاهها: 0

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی شود